پریشان افکار

ساخت وبلاگ
چقد دلم میخواست امشب این نوشته‌هارو برای خودت میفرستادم.
 تمام چیزایی که تو دلم هست رو برات می‌نوشتم و خیالم راحت بود که لااقل میبینی.
دلم میخواست امشب بهت تکست میدادم، بی اینکه قبلش چند ساعت دنبال بهونه بگردم و فقط میگفتم که چقدر دلم برات تنگ شده
چقدر دلم می‌خواد باشی، برای من باشی
چقدر به قول شاملو به حضور تو در کنارم احتیاج دارم
چقدر این شب سرد گرمای صداتو میطلبه
چقد این روزای بی رمق انرژی بودنتو نیاز داره 
چقدر ...
جرأتشو ندارم که بیشتر از این غرق این احساسات بشم. آره ترسیدم.
اگه توأم این حسارو نداشتی چی؟ 
اگه حتی از حسای من بدت اومد؟
توان ساکت موندنم ندارم
 اگه از همه این حسا بی خبر موندی و یه روز یه نفر اومد و چیزی که ندارمو از من دزدید چی؟ اونوقت من تا ابد به خودم بدهکار میشم
 

من موفقم...
ما را در سایت من موفقم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : temeh74 بازدید : 176 تاريخ : پنجشنبه 16 اسفند 1397 ساعت: 23:36